روز دوم
جوجه قشنگم دومین روز ترک شیر رو خیلی بهتر و با بهونه گیری کمتری سپری کردی. باورم نمیشه ولی از ساعت ١١صبح تا ساعت ٥/١٢شب که خوابیدی شیر نخوردی اگه همینطور پیش بری تا اخر هفته موفق میشی
نویسنده :
بابای سارا
13:48
20 ماهگی
سارای عزیزم چند روزیه که وارد 20 ماهگی شدی(22فروردین) تازگی یاد گرفتی قهر میکنی ، وقتی ناراحت میشی به شکم روی زمین دراز میکشی و لبهاتو ور میچینی و تو همون حال میمونی تا بیایم سراغت ، بعضی وقتا هم تو همون حال خوابت مبره. بعضی شبا که خیلی خوابت میاد خودت دراز میکشی و می خوابی. عاشق پارک رفتنی. توی پارک دوست داری راه بری و بدوی کسی هم باهات کاری نداشته باشه و دستت روهم نگیره ، وقتی رو سرسره ، سر میخوری خیلی هیجان زده میشی از تاب هم که اصلا پائین نمیای. کتاب رو خیلی دوست داری کتاب هات رو میاری تا برات بخونم اینقدر خوندم که دیگه حفظ شدم ، برات از بر میخونم. جدیدا یاد گرفتی یه بالش میذاری روی پات بعد عروسکت رو میذار...
نویسنده :
بابای سارا
16:33
سارا در ساری
سارای عزیزم سلام هفتم مهر ماه بود که با خاله و دایی رفتیم ساری. سفر خوبی بود ما تو خزر اباد اقامت داشتیم یعنی دقیقا چسبیده به دریا ، برای اب بازی رفتیم دریا ولی شما زیاد خوشت نیومد. چند باری هم رفتیم توی شهر ساری ، شهر بدی نبود از شانس خوبمون با اینکه اوایل پائیز بود هوا هم ، افتابی بود. در مسیر برگشت به بابل هم سری زدیم و نهارمون رو توی یکی از پارکهای اونجا خوردیم و بعداز ظهر به سمت تهران به راه افتادیم. ١٥/٧/٩١ ...
نویسنده :
بابای سارا
16:05
تمام خیال من
سلام سلام سلام "بی خیال است ، خیلی بی خیال ، آنکس که تمام خیال من است" سارا بعد از واکسن ١٨ ماهگی چند شب بی قراری میکرد ، دست چپش هم خیلی درد می کرد اما خدا رو شکر الان حالش بهتر شده و شبها هم نسبتا بهتر می خوابه.و روزها هم در کمال بی خیالی و اسودگی و فارغ از هر فکر و خیال سرگرم بازی و شیطنت است. چند وقتیه خیلی شیطون و فعال شده . توی جمع هم نسبت به قبل راحت تره. وقتی بیرون میریم خودش باید راه بره و کسی حق نداره دستش رو بگیره . دور و اطراف رو سیاحت میکنه و تند تند راه میره. واژگان جدید سارا : تاتا (چاچا یعنی چای) مایی (ماهی) منین (متین) بیا &nbs...
نویسنده :
بابای سارا
13:51
اخرین پست سال 91
سلام به دخمل گلم عزیزم این روزها سرم خیلی شلوغه و کمتر وقت کردم برات مطلب جدید بذارم.یه قول یکی از دوستان اگر این روزهای اخر سال شبانه روز ٢٦ ساعت هم میشد بازم ادم وقت کم میاورد. بگذریم ، سارا جدیدا هرچی رو که میگیم تکرار میکنه البته یه کم دست و پا شکسته. براش یه سارافون خوشگل هم خریدیم که تو عید بپوشه این هم عکسش.
نویسنده :
بابای سارا
9:54
پیشرفت های 16 ماهگی
امروز بالاخره وقت کردم تا بشینم و در باره ١٦ ماهگی عزیزتر از جانم ، دخمل خوشگلم ، سارای مهربونم بنویسم. الان که سارا در اواخر ماهگی است معنی اکثر کلمات و اسم اشیا رو می دونه و هرچیزی رو که بهش میگیم متوجه میشه هرچیزی رو که بگیم دقیقا میره سراغ همون و اون رو میاره.خیلی حرف گوش کنه هرچی بهش میگم گوش میکنه هر چی رو میگم بده ،میده . الهی که قربونش برم من. اعضای بدنش رو هم میشناسه و هر کدوم رو که نام می بریم نشون میده. ٤ تا دندون هم در اورده ، یه دونه جلو و پائین ، سه تا هم دندان اسیاب. کلمات جدیدی هم میگه ، مثل : ne ne (نی نی)...
نویسنده :
بابای سارا
8:25