ماه رمضان
دختر گلم ، سارای عزیز سلام
به قاب نگاهم خوش آمدی ، نگاهی که کمتر از 2 سال است من را سرگردان و شیفته خود کرده ...
همان نگاهی که مایه امید من به زندگیست .
از روزهایی می نویسم که مهمان خدا هستیم ...
بله ماه رمضان فرا رسید ، این سومین ماه رمضان زندگی قشنگ توست ...
ماهی که با آمدنش روزهایی را یادآوری میکند که داشتی می آمدی و چه آمدنی....
(البته ایرادی نداره ، یک لبخند تو به تمام دنیا می ارزه)
آخه دوازدهم ماه رمضان سال 90 بود که به لطف خدا شما به ما رخ نمایاندی ، و حالا که برای سومین سال همنشین سفره افطار ما هستی ، زود تر از ما سر سفره افطار می نشینی و تند تند نان و کره یابه قول خودت نون و دره میل میکنی.
میگن ماه رمضان ، ماه رحمت الهی است. ماهی که خدای بزرگ و مهربان باران رحمت خود را بر سر بندگانش نازل میکند...
و رحمت خدا که شما باشی در همین ماه شامل حال ما شد.
راستی امروز اولین روز از آخرین ماه دومین سال زندگی توست و دقیقا ٣٠ روز تا پایان دو سالیگیت مونده.
٢٣/٤/٩٢