آخرین روزهای 25 ماهگی
سلام عزیز جونی
الانه که در آخرین روزهای اولین ماه از 3سالگی هستی خیلی به نظرم بزرگتر میای.
مخصوصا از وقتی که دیگه پوشک نمی پوشی و به دستشوئی میری.
عاشق لاک زدن ناخن هات هستی ، یکی از شالهای مامان رو سرت میکنی ، کیفت رو بر میداری و جلوی آینه بازی میکنی و خودت و مخصوصا لاک ناخن هات رو برانداز میکنی.
هر کاری که ما میکنیم یا هر حرفی که میزنیم رو تقلید میکنی.
تند تند سلام میکنی و قربون صدقه ما میری .
تمام لغات رو بلدی و جملات کوتاه میگی .
این هم چند تا از لغات و جملاتی که با مزه میگی :
بیا بلغ : بغلم کن
اخ هن : اخم کن
ناچ : لاک
عبق : عقب
وای که چقدر شیرین تر شدی من که دلم میخاد گازت بزنم ،بخورمت !!!
یکی از بازی های ابداعی خودت اینه که میگی اخ هن (اخم کن)همه باید اخم کنن و این بین اخم تو یه دنیا خنده داره یعد میگی بخند ، همه باید بخندن و باز هم ختده تو از همه شیرین تره.
یکی از سوالاتی که این روزها ذهنت رو شدیدا به خودش مشغول کرده "چی شد؟؟" است و یکی دیگه
"این چیه؟؟" است.